داستانک
24 فروردین 1396 توسط ياس
پدری به فرزندش گفت: این هزارتا چسب زخم را بفروش تا برایت کفش بخرم.
بچه باخود فکر کرد : یعنی باید آرزو کنم هزار نفر زخمی بشن تا من کفش بخرم؟!
ولش کن کفشهای پاره خوبه!!!
خدایا …
گاهی دلهای بزرگ را آنچنان درون سینه هایی کوچک میگذاری که شرمسار میشویم، از بزرگی که برای خود ساخته ایم …