سخن شهید
پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند ؛ اما حقیقت آن است که زمان ، ما را با خود برده است و شهدا مانده اند.
شهید مرتضی آوینی
پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند ؛ اما حقیقت آن است که زمان ، ما را با خود برده است و شهدا مانده اند.
شهید مرتضی آوینی
واژه در واژه از دل میدان
غزلی را سپید آوردند
باز هم از مدافعان حرم
یک جوان شهید آوردند
یک جوان با هزار شور و شعور
روز آخر ولی « زهیر » شده
زیر تابوت مادرش می گفت :
پسرم عاقبت بخیر شد ….
مثل ابر بهار می بارید
غربت ماه در دل شب را
پسر با تعصب ام می گفت :
نکند قبر عمه زینب را …..
شکر حالا شنیده ام که حرم
شده از دست دشمنانت آزاد
پسر من که جای خود دارد
جان عالم فدای زینب باد
خدای من !
نه آنقدر پاکم که کمکم کنی
نه انقدر بدم که رهایم کنی
میان این دو گمم!
هم خود را و هم تو را آزار می دهم
هر چه قدر تلاش می کنم
نتوانستم انی باشم که تو خواستی
و هرگز دوست ندارم آنی باشم
که تو رهایم کنی…
آنقدر بی تو تنها هستم
که بی تو یعنی “هیچ"یعنی پوچ
خدایا پس هیچ وقت رهایم نکن!
«شعر امام زمان»
گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن
گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن
گفتم به نام نامیت هر دم بنازم
گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم
گفتم که دیدار تو باشد آرزویم
گفتا که در کوی عمل کن جستجویم
گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن
گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن
گفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن
گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن
گفتم دلم با نور ایمان منجلی کن
گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن
گفتم ز حق دارم تمنای سکینه
گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینه
گفتم رخت را از من واله مگردان
گفتا دلی را با ستم از خود مرنجان
گفتم به جان مادرت من را دعا کن
گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن
گفتم ز هجران تو قلبی تنگ دارم
گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارم
گفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن
گفتا به آب دیده دل را شستشو کن
گفتم دلم از بند غم آزاد گردان
گفتا که دل با یاد حق آباد گردان
گفتم که شام تا دلها را سحر کن
گفتا دعا همواره با اشک بصر کن
گفتم که از هجران رویت بی قرارم
گفتا که روز وصل را در انتظارم
خواهرم بر تو حجاب امنيت است پوشش تو موجب شخصيت است
در حجاب همچو دُر پنهان شوي زيب دين و زينت قرآن شوي
اينچنين فرمود مولايت رضا (ع) ديد نامحرم بود تير بلا
ديد نامحرم اگر باشد كمين دست شيطان هم بود با او قرين
هر دو را با پوششت مايوس كن قلب خود را با فاطمه مانوس كن
گوهري چون فاطمه الگوي ماست هيچ ميداني كه رو در روي ماست
آن شهيده شاهد اعمال ماست خاطرش آزرده كردن كي رواست
چهره آرايش به نامحرم مكن نزد زهرا (س) سر ز خجلت خم مكن
گيس رنگين را كه افشا مي كني خاطر زهرا (س) پريشان مي كني
گيس در ديد نامحرم چرا ؟ شد نمك بر زخم دل مرحم چرا ؟
يك دمي با خودت انديشه كن راه و رسم زينبي را پيشه كن
راه و رسم زينبي راه خداست زينبي استاد اين مكتب سراست