رفاقت
ﻣﺎﺳﻪﻫﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﮑﺎﺭﺗﺮﯾﻦ ﺭﻓﯿﻘﺎﻥ ﺭﺍﻫﻨﺪ!!؛
ﭘﺎبهپاﯾﺖ ﻣﯽﺁﯾﻨﺪ…
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺳﻤﺎﺟﺘﺸﺎﻥ ﺩﺭ
ﻫﻤﺮﺍﻫﯽ،ﺣﻮﺻﻠﻪﺍﺕ ﺭﺍ ﺳﺮ ﻣﯿﺒﺮﺩ؛
ﺍﻣﺎ ﮐﺎﻓﯽ ﺍﺳﺖ ﺍﻧﺪﮎ ﺑﺎﺩﯼ ﺑﻮﺯﺩ،
ﯾﺎ ﺧﺮﺩﻩ ﻣﻮﺟﯽ ﺑﺮﺧﯿﺰﺩ ﺗﺎ ﺭﺩﭘﺎﯾﺖ
ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﺣﺎﻓﻈﻪ ﺿﻌﯿﻔﺸﺎﻥ ﭘﺎﮎ ﺷﻮﺩ…!
ﻣﺎ ﺍﺯ ﻧﺴﻞ ﻣﺎﺳﻪ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ،
ﺍﺯ ﻧﺴﻞ ﺻﺪﻓﯿﻢ!
ﺻﺪﻓﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﭘﺎﺱ ﺍﻗﺎﻣﺘﯽ ﯾﮏ ﺭﻭﺯﻩ، ﺗﺎ ﺩﻧﯿﺎ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ، ﺻﺪﺍﯼ ﺩﺭﯾﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮ ﮔﻮﺵ ﺷﻨﻮﺍﯾﯽ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ…
قضاوت نکنیم
انسان سرمایه داری در شهری زندگی میکرد اما به هیچ کسی ریالی کمک نمیکرد فرزندی هم نداشت وتنها با همسرش زندگی میکرد
در عوض قصابی در آن شهر به نیازمندان گوشت رایگان میداد
روز به روز نفرت مردم از این شخص سرمایه دار بیشتر میشد مردم هر چه اورا نصیحت میکردند که این سرمایه را برای چه کسی میخای در جواب میگف نیاز شما ربطی به من نداره بروید از قصاب بگیرید
تااینکه او مریض شد احدی به عیادت او نرفت این شخص در نهایت تنهایی جان داد هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه او برود همسرش به تنهایی او را دفن کرد
اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد اوگفت کسی که پول گوشت رامیداد دیروز از دنیا رفت!!
زود قضاوت نکنیم.
پندک
این دو متن کوتاه ارزش صد بار خوندن داره!👇
1- از دیگران شکایت نمی کنم
بلکه خودم را تغییر می دهم،
چرا که کفش پوشیدن راحت تر از
فرش کردن دنیاست.
2- مبارزه انسان را داغ می کند
و تجربه انسان را پخته می کند!
هرداغی روزی سرد می شود ولی هیچ پخته اى ديگر خام نمي شود!
یاد خدا
فرشتگان از خداوند پرسیدند:
خدایا
تو که بشر را آنقدر دوست داری
چرا غم را آفریدی ؟
خداوند فرمود :
غم را به خاطر خودم آفریدم !
چون این مخلوق من تا غمگین
نباشد به ياد خالقش نمى افتد